به گزارش کردستان وببه نقل از وبلاگ محمد رزراستین:در طول تاریخ بشریت ، کمتر انسانى وجود دارد که مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت شده باشد.خداوند متعال در قرآن با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى [&hellip

به گزارش کردستان وببه نقل از وبلاگ محمد رزراستین:در طول تاریخ بشریت ، کمتر انسانى وجود دارد که مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت شده باشد.خداوند متعال در قرآن با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است و مى فرماید: « و اِنّک لَعلی خُلق عَظیم» ؛ ( قلم/۴) ” ای پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى. “
نیز مى فرماید: « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم. » (فتح/۲۹) محمد (ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند. پیامبر اکرم (ص): وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی ، عیوب خویش را به یاد آور . (کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۵۸۶)
محققان ، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد (ص) سخن گفته اند.اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق ، سیماى آن شخصیت بى نظیر و درُّ یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزههاى آن حضرت پرداختند.در این نوشتار بر آنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت پیامبر اکرم (ص) را از نگاه امام صادق علیه السلام به تماشا بنشینیم.
تولد نور
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید (۱) . همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم، نور تو و على را آفریدم…».(۲)
ثقه الاسلام کلینى (ره) مىنویسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت حضرت رسول اکرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مىبینى آنچه را من مىبینم؟ دیگرى گفت: چه مىبینى؟ او گفت: این نور ساطع که مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به آنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت:
از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (۳)
نام هاى پیامبر
کلبى ، از نسب شناسان بزرگ عرب مىگوید: امام صادق (ع) از منپرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم (ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نامهاى پیامبر اکرم در قرآن آمده است: “محمد ، احمد ، عبدالله، طه، یس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول و ذکر.”
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیهاى تلاوت فرمود و فرمودند:
«ذکر» یکى از نامهاى محمد (ص) است و ما (اهلبیت س) «اهل ذکر» هستیم. کلبى! هر چه مىخواهى از ما سؤال کن.
کلبى مىگوید: از ابهت صادق آل محمد (ع) به خدا سوگند! تمام قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (۴)
عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله
جلوه نام محمد (ص) براى امام صادق (ع) به گونه اى بود که هر گاه نام مبارک حضرت محمد (ص) به میان مىآمد ، عظمت و کمال رسول خدا (ص) چنان در وى تاثیر مىگذاشت ، که رنگ چهره اش دگرگون مى شد ، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیز ناآشنا مىنمود. (۵)
امام صادق (ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر (ص) مى فرمود: جانم به فدایش. اباهارون مى گوید: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده ام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب کرده اى؟ گفتم: او را محمد نامیده ام. امام صادق (ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورت مبارکش را به طرف زمین خم کرد ، نزدیک بود گونه هاى مبارکش به زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! کتک نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمین خانه اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. (۶)
سیماى پیامبر اکرم (ص)
امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دائى اش ، «هند بن ابى هاله» (۷) که در توصیف چهره پیامبر (ص) مهارت داشت ، درخواست نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (ص) را براى وى توصیف نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (ص) در دیده ها با عظمت مىنمود و در سینه ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مویشنه پیچیده و نه افتاده ، رنگش سفید و روشن ، پیشانیش گشاده ، ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده ، در وسط بینى برآمدگى داشت ، ریشش انبوه ، سیاهى چشمش شدید ، گونه هایش نرم و کم گوشت ، دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حرکت مىکرد. وقتى به چیزى توجه مى کرد ، به طور عمیق به آن مىنگریست ، به مردم خیره نمىشد ، به هر کس مى رسید سلام مى کرد ، همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى شد. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود ، برترین مردم نزد وى کسى بود که ، بیشتر مواسات و احسان و یارى مردم نماید…» (۸)
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر (ص) فرمود:« الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون.» (۱۴)
کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم ، او را همچون فرزندان خود مىشناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان ، حق را آگاهانه کتمان مى کنند.
امام صادق (ع) فرمود:« یعرفونه کما یعرفون ابناءهم.»
زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور ، حضرت محمد (ص) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم…»( فتح/۲۹)
محمد (ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى ، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این ، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است… .
امام صادق (ع) فرمود: این ، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث نمود ، اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت به او کفر ورزیدند ، همان گونه که خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به…»
( بقره /۸۹) هنگامى که این پیامبر نزد آنها آمد که (از قبل) او را شناخته بودند ، به او کافر شدند. (۹)
خداوند متعال در قرآن کریم ، در وصف پیامبر (ص) مى فرماید: « و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین.»
( انبیاء/۱۰۷) ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. قرآن نیز مى فرماید: « ” اشداء علی الکفار رحماء بینهم.»
در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مىشوند؟
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مىگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد (ص) نیافرید (۱۰)
امام صادق (ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا (ص) را به معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمىکرد. پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل ، در چنین حالى مرا تنها مى گذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جایى قدم گذاشته اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو بشرى به آنجا راه نیافته است (۱۱)
معمر بن راشد مى گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: یک نفر یهودى خدمت رسول خدا (ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت:
آیا تو برترى یا موسى بن عمران ؛ آن پیامبرى که خدا با او تکلم کرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر (ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند ، ولکن (در جوابت) مىگویم که حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه کند، گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی » ، خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق» خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى کنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها. »; خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی » ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انک انت الاعلی » ( طه /۶۸) نترس. مسلما تو برترى.
اى یهودى ، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مىکرد و به من و نبوت من ایمان نمىآورد ، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى (ع) که در زمان خروجش ، عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر اونماز مىخواند. (۱۲)
سیاست مدارى پیامبر(ص)
در عرف جهانى امروز « سیاست » را به معناى نیرنگ و دروغ براى کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى کنند، اما «سیاست» در لغت ، به معناى « اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است ». خداوند متعال پیامبر خاتم (ص) و جانشینان بر حق ایشان ، ائمه معصومین را از بهترین سیاستمداران شمرده است . در زیارت جامعه، در وصف ائمه علیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند ، آمده است: « وساسه العباد».
فضیل بن یسار مى گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که به بعضى از اصحاب خویش فرمود: خداوند عزوجل پیغمبرش را تربیت کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود:
« انک لعی خلق عظیم. » ، تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به عهده بگیرد ، سپس فرمود: « ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » (حشر/۷)، آنچه را رسول خدا براى شما آورد ، بگیرید ، (و اجرا کنید) و از آنچه نهى کرد ، خود دارى نمایید. رسول خدا (ص) استوار ، موفق و موید به روح القدس بود و نسبت به سیاستو تدبیر خلق ، هیچ گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت شده بود… . (۱۳)
زهد و وارستگى
حضرت محمد (ص) هرگز نسبت به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان نداد ، به آن توجهى نکرد. امام صادق (ع) مىفرماید: روزى رسول خدا (ص) در حالى که محزون بود از منزل خارج شد فرشته اى بر او نازل شد ، در حالى که کلید گنج هاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد (ص)، این کلیدهاى گنجهاى زمین است. پروردگارت مى فرماید: این کلیدها رابگیر و در گنج هاى زمین را باز کن و آنچه مى خواهى از آن استفاده نما. بدون این که نزد من ذرهاى از آنها کم شود.
پیامبر (ص) فرمود:« دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مىشوند که عقل ندارند.» (۱۴)
ابن سنان مى گوید: امام صادق (ع) فرمود: مردى نزد پیامبر (ص) آمد ، درحالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود ، و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود ، که بر گونه هاى گلگونه اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که جاهاى اثر کرده را مسح مى نمود ، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان ایران و روم) هرگز چنین راضى نمى شوند و بر حریر و دیبا مى خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر (ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامى تر هستم. من کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا ، مثال شخصى است که بر درختى سایه دار عبور مى کند ، لحظه هایى از سایه درخت استفاده مى کند و وقتى سایه تمام شد ، از آن جا کوچ مى کند و درخت را رها مى کند. (۱۵)
به عنوان حسن ختام ، به ذکر خطبه اى از آن حضرت در توصیف پیامبر (ص) اکتفا مىکنیم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
« برد بارى ، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و کارهاى زشت مردم، مانع نشود که دوست ترین و شریف ترین پیغمبرانش ، یعنى محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم برگزیند.محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان کردند و حکیمان در وصفش اندیشه نمودند. او پاکدامنى بى نظیر،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود.
حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش ، به متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خویشتن دارىهاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید و حکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى ، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش ، عبدالله ، پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد. ولادتش در بهترین طایفه ، گرامىترین نواده (بنى هاشم) ، شریف ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظ ترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.خدا او را برگزید ، پسندید و انتخاب کرد ، سپس کلیدهاى دانش و سرچشمه هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بربندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد ، که بیان و توضیح هر چیزى در آن است و آن را به لغت عربى ، بدون هیچ انحرافى قرار داد ، به امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن ، دینش را آشکار ساخت . واجباتى را لازم شمرد ، حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد و مردم را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور ، راهنمایى به سوى نجات و نشانه هاى هدایت به سوى خدا است.
رسول خدا (ص) رسالتش را تبلیغ کرد ، ماموریتش را آشکار ساخت ، بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود ، به منزل رسانید و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.با برنامه ها و انگیزه هایى که براى مردم پى ریزى نمود و منارهه ایى که نشانه هاى آن را بر افراشت ، براى امتش خیر خواهى کرد و آنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق و به راه هدایت دلالت کرد ، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.»(۱۶)
پى نوشتها:
۱- مصباح الشریعه، ترجمه زین العابدین کاظمى، ص۱۲۶.«خلقتنی الله من صفوه نوره…»
۲- جلاء العیون. ص ۱۱.
۳- همان، ص۳۶.
۴- بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۰۱.
۵- سفینه البحار، ج ۱، ص۴۳۳.
۶- بحار الانوار، ج۱۷، ص ۳۰.
۷- هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى اش بودکه در خانه پیامبر اسلام رشد و نمو نمود.
۸- بحار الانوار، ج۱۶، صص ۱۴۷، ۱۴۸.
۹- تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۳۸ و ج ۵، ص۷۷.
۱۰- اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۲، ص ۳۲۵.
۱۱- همان، ص ۳۲۱.
۱۲- بحار الانوار، ج۱۶، ص۳۶۶، به نقل از جامع الاخبار،ص ۹۸.
۱۳- اصول کافى،ج ۲ صص ۵ و ۶.
۱۴- بحارالانوار،ج ۱۶ ص ۲۶۶.
۱۵- بحارالانوار،ج ۱۶ صص ۲۸۲ و ۲۸۳.
۱۶- اصول کافى ج۲ ، صص۳۳۲ و ۳۳۳.